00:00



وقتی خسته ای!

وقتی داری از ظرفیت مازاد بدنت استفاده میکنی که بتونی بیدار بمونی !

وقتی از حجم سوالایی که ذهنت رو درگیر کرده بغض کردی و نزدیکه که بباری !

وقتی دلت بیرون رفتن و آزادی میخواد ولی اون کتابا این اجازه رو بهت نمیدن ! اگر هم ساعتایی رو بری بیرون تماما عذاب وجدان داری که اگر خونه بودی فلان بود!

وقتی دلت پر کشیده برای دیدن فیلم !

وقتی کلی از اخبار روز بی خبری و انگار نه انگار توی همین اجتماع زندگی میکنی !

وقتی کل زندگیت خلاصه شده توی یک اتاق و یه سری کتابهای تکراری و یه میز و صندلی !

وقتی هوا بارونی هست و تو از اعماق قلبت دوست داری توی این هوا بری زیر پتو و ساعتها بی دغدغه بخوابی ولی نمیشه ! اگرم بشه اینقدر بهش فکر میکنیکه زهر مارت میشه !

وقتی در جواب همه پیشنهادهای بیرون رفتن مجبوری بگی :نه !

وقتی 

وقتی 

درست توی همین زمانها چشمات روبرای لحظه ای ببند و به 70 و اندی رو دیگه فکر کن !

وقتی ظهر بعد از اصلی ترین آزمون عمرت میای خونه و لبخند داری بر لب و خوشحالی که نتیجه تمام صبوریها و تلاشات رو دیدی !

وقتی نتیجه ها میاد و لبخند میزنی و از شادی اشک میریزی و به تمام این روزها افتخار میکنی !

وقتی ازین به بعد زندیگت با تمام سختیهاش دیگه برات این حصار رو ایجاد نمیکنه !

وقتی 10 سال بعد درست در جایی قرار میگیری که امروز توی خیالت داری تصورش میکنی !

وقتی ازین به بعد بدون فکر به زمان و یک ازمون 4 ساعته میتونی بری به علاقه هات برسی !

وقتی 

وقتی 

.


آره هر روز این رو بخون و با تمام توانت تلاش کن ! چیزی نمونده تموم شه !


#زندگی_یک_کنکوری



برگرفته شده از mylovelylife.blog.ir


+چون قراره که نت رو از روی گوشی قطع کنم و یه مدت به خودم قول بدم به غیر از فقط و فقط کارهای درسی به اینترنت نیام امکانات پیامکی بیان رو ارتقا دادم تا با اون پست بزارم .

+چون فعلا سامانه بیان از کار افتاده بلا استفاده شده ولی مطمعنا دوباره درست میشه ! زمان همه چی رو درست میکنه !

فعلا !:)


دیشب تو باشگاه که بودیم اهنگ چرا بدی هیچکس و زدبازی از تو بلندگو پلی شد 

قسمت اخر ورس هیچکس که میره روی کروس میگه "چرا بدی چرا بدی با ما ؟ " 

همه یهو به صورت هماهنگ گفتن چرا بدی چرا بدی ؟!؟!؟

خیلی خوب بووووود !

همینو میخوایییییییییییییما


فقط تلاش ، تلاش ، تلاش ، تلاش ، تلاش ، تلاش ، تلاش ، تلاش ، تلاش ، تلاش ، تلاش ،

 تلاش ، تلاش ، تلاش ، تلاش ، تلاش ، تلاش ، تلاش ، تلاش ، تلاش ، تلاش ، تلاش ، تلاش ، 

تلاش ، تلاش ، تلاش ، تلاش ، تلاش ، تلاش ، تلاش ، تلاش ، تلاش ، تلاش ، تلاش ، تلاش ، تلاش ، 

تلاش ، تلاش ، تلاش ، تلاش ، تلاش ، تلاش ، تلاش ، تلاش ، تلاش ، تلاش ، تلاش ، تلاش ، تلاش ، تلاش ،

 تلاش ، تلاش ، تلاش ، تلاش ، تلاش ، تلاش ، تلاش ، تلاش ، تلاش ، تلاش ، تلاش ، تلاش ، تلاش ، 

تلاش ، تلاش ، تلاش ، تلاش ، تلاش ، تلاش ، تلاش ، تلاش ، تلاش ، تلاش ، تلاش ، تلاش ، تلاش ،

 تلاش ، تلاش ، تلاش ، تلاش ، تلاش ، تلاش ، تلاش ، تلاش ، تلاش ، تلاش ، تلاش ، تلاش ، 

تلاش ، تلاش ، تلاش ، تلاش ، تلاش ، تلاش ، تلاش ، تلاش ، تلاش ، تلاش ، تلاش ، 

تلاش ، تلاش ، تلاش ، تلاش ، تلاش ، تلاش ، تلاش ، تلاش ، تلاش ، تلاش ، 

.

.


همه مهیگن نمودار زندگی به صورت سینوسیه !

ولی من فکر میکنم که نمودار زندگیم به صورت y=x2 هست (حداقل امیدوارم ادامه دار باشه و تبدیل به سینوسی نشه !

اینطوریه که من از اوج که بودم خیلی افت کردم تا الان که خودمو NOTHING خطاب میکنم !

الان تو نقطه مینیم تابع y=x2 هست ! در مینیمم ترین نقطه و از تابستون سال بعد به معنای واقعی میشه گفت از اون نقطه حرکت میکنیم و میریم به سمت بالا ! حتی اگر اون اتفاق هم اصلا دیگه کنسل بشه زندگی هنوز جریان داره و من باید رشد کنم و پس دیگه به اون اتفاق متکی نباش !

لطفا !

ولی ولی ولی ولی از خدا میخوام که بشه چون یه جور نقطه پرتابه !

مثلا یه نوع ضریب که شیب نمودار رو بیشتر میکنه !

++ شاید هنوز تو قسمت نزولی نمودار در حال نزول باشیم و هنوز به نقطه مینیمم مطلق نرسیدیم ! ولی بالاخره سال بعد تابستون دوران صعوده ! اینو قول میدم !


اولش با کلی انگیزه رفتم خریدمش 

ولی الان دارم فکر میکنم من اهل اون همه جنگولک بازی نیستم 

میخواستم برای هر کارم یه جدول بکشم حتی خواب و فیلم واهنگ و .

الان امروز میگه :"این دفتر خوراک نقطه خط بازی کردنه "

واقعا هم خوراک نقطه بازیه !!!

:)))


البوم 420 کوروش که اومد 

اون شب کزایی 

خسته از درس زیاد 

کمبود وقت 

سرو صدای خانه 

انتظار بی پایان 

هوا هوای تابستان 

با نوتفیکیشن رادیوجوان رفتم روی البوم خیمه زدم 

در میان بحبوحه و جنگ های داخلی خودم را از محیط خانه کشیدم بیرون با یک هندزفری

واقعا اون زمان رو هیچ وقت فراموش نمیکنم 

هیچ وقت

نوشتن های چرت و پرت توی نوت گوشی 

انتشار برخی از اونها تو وبلاگ yadegarii

هعیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی خداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

:((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((



مسیر نه ناهمواره 

نه من انگیزشو ندارم

ولی نمیدونم چرا خیلی خیلی نرم پیش میرم 

خیلی نرم تر ازانکه فکرش را بکنید 

فقط الان دلم به این جمله خوشه : رهرو ان نیست که گه تند و گهی خسته رود رهرو ان است که اهسته و پیوسته رود !

تحریه قسمت اولشو داشتم 

گاهی انقدر تند میرفتم که بعد چند روز کاملا متوقف میشدم 

ولی حالا با اینکه حتی دوروز پشت سرهم صفر میشدم اما روز بعدش تلاشمو هرچند کم میکنم 

و خوشحالم که تقریبا ۲ هفته دارم با این رویه به طور میانگین ۲ ساعت روزی پیش میرم 

ولی ناراحتم از این بابت که رشد نمیکنم 

باید الان این ساعتو افزایش بدم وگرنه کلی عقب میفتم 

یکم سریع تر 

یکم بیشتر



خب یه جدول کشیدم شیه جداول بولت ژورنال اما همه فاکتور های لازمه رو توش اعمال کردم طوری که همه باهم رصد میشه و پیگیری میشه 

و تاریخ شروع رو زدم برای اول اذر 

تقریبا یه چیز کاملیه ولی میتونه مشکل ساز هم بشه

همیشه هماهنگیم برای شروع خوب نبوده 

و میترسم که از یک اذر شروع نکنم و کلا از سرم بپره

و اینکه ممکنه خیلی اطلاعات توش زیاد بشه و همه با هم قاطی بشه


منم قبول دارم که امسال مهر لعنتی خیلی طولانی بود . 

ولی ابان زود گذشت  

و اذر از ایناهم زود تر تر میگذره 

دی که نگم براتون زود تر تر تر میگذره 

بهمن که اگه قلمچی اوکی شه زود تر تر تر تر میگذره 

اسفند اخ اخ اخ زود تر تر تر تر تره !!! 

+فقط این وسط منم تر (با کسره =ter) میزنم !!! 

+بازی با کلماتو عشق کن :: تر و تر جناس اختلافی در یک مرکت فتحه و کسره :))))


همین امسال بود توی عید بود که یه وبلاگ زده بودم با ادرس yadegarii.blog.ir که توی اونم مثل این یه جور یادداشت های روزانه و تراوشات رهنیم و هر چرت و پرتی که گیرم میومد مینوشتم توش ! 

بعد چند روز یه مخاطب ناشناس دروپاقرص پیدا کرده بودم که از قضا اونم کنکوری بود و زیر همه پستام نظر میزاشت. 

الانم یه نفر دیگه اومده تو این وبلاگم  

د اخه لعنتی :////

چند میگیری منو به حال خودم وابگذاری ؟؟

+میدونم یه روزی میرسه که حال دلم خوب نباشه و دلم بخواد یکی نظر بزاره ولی بیخیال اون روزها هم میگذرن یا با اهنگ یا با لصه و فحش بالهره دوستای حقیقی خیلی بهتر از دوستای مجازین  سیک اوت


نا امیدی از همان روزای اول هم شروع شده بود

با درصد احتمالی صفر 

الان خیلی زیاد شده 

وقتی خودمونو با افتتحاح تو 22 بهمن گول زدیم 

وقتی از قبل عید گفتن تو خودمون را با اسفند گول زدیم 

اما عید شد و هنوز امید داشتیم 

و نا امیدی کمتر 

گفتیم تا خرداد ولی نشد 

گفیتیم ایشالله تابستون 

ولی نشد

اومدید بهمون گفتید در عرض یک هفته 

اما الان یک ماه و اندی روز گذشته و نشد 

گفتید بعد تعطیلات

ولی نشد 

خب چند روزیه که تقریبا 80 درصد از ذهنم و افکار و برنامه ریزیام خارجش کردم 

و نا امیدی در وجودم بیشتر از همیشه امشب رخنه کرد.

وقتی هنوز وضع زندگیمون همونه 

حتی شرایط بدتر

داشته هام لباسام وضعم و تلاشم :(

و تلاشم تلاشم .:((

من که دیگه حذفت کردم

و این یعنی دیگه هیچ چیزی 

و هیچ کسی 

نمیتونه از این مرداب بکشتمون بیرون 

تا خرتناق تو لجن گیر کردیم 

همون کورسوی امید تا جایی میتونست بهمون انگیزه بده 

وقتی بشه توهم و خیال 

دیگه نمیتونه بهم انگیزه بده 

!


حالا که خدارو شکر کم کم اینترنت درحال وصل شدنه منتظر نزول امار بازدید وبلاگهاتون باشید !

به طوری که این 3 روز اخیر به صورت قابل چشمگیری امار بازدید بالاتر رفت و تعداد نظرات و مشارکت افراد در نظر دادن و بازخورد ها بیشتر شد .

همین میزان انتظار افول داشته باشید

خیلی از بلاگر های بلاگفا اومدن تو بیان وخیلی از قدیما بعد مدت ها فعال شدن

خب این روزها گذشت ولی خب هیچ وقت سال دیگه این روزا و اون خاطره روز شنبه مسیر برگشت رو یادم نمیره !

عکس زیر گویای همه چیز هست !


صبح ساعت 5 بلند شم و تا قبل 7 الی 8 یه درسو بخونم 

بعد صبحانه بخورم برم کتابخونه 

بعد واسه ناهار یا یه میان وعده بیام خونه 

بعد ناهار برم کتابخونه 

و تا غروب 

بعدش هم بیام خونه 

یه استراحت و میان وعده و دستگاه و بعدش درس های عمومی ! و . 

و شب هم بخوابم و صبح .



تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

عکاسی مستند مبلغ سایت های مورد علاقه خودم | هاتِف | گرافیست شو چرا توکسین بایندر مورد استفاده است ؟ سیگنال بورس دور دنیا با شباهنگ وبلاگ آموزش و تفريحي | معرفي بهترين جاهاي ديدني ايران Jeremy Evan